به گزارش خبرگزاری حوزه، حضرت آیت الله مظاهری، سلسله دروس اخلاقی با موضوع «شرح چهل حدیث اخلاقی» داشته اند که مطالب شنیدنی و خواندنی این استاد اخلاق حوزه در شماره های مختلف تقدیم نگاه شما خوبان خواهد شد.
- حدیث سی و چهارم: عواقب ترجیح تمایلات نفسانی بر دستورات الهی
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
«رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری وَ یَسِّرْ لی أَمْری وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانی یَفْقَهُوا قَوْلی»
مرحوم کلینی «رحمتاللهعلیه» در جلد دوم اصول کافی، روایتی نقل کرده که نظیر آن در روایات وجود دارد. امّا به جهت تأکید فراوانی که از سوی خداوند متعال در این روایت به کار برده شده، برای بحث این جلسه انتخاب گردیده است.
در این روایت شریف، امام باقر «سلاماللهعلیه»، از قول مبارک رسول خدا «صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» و آن حضرت از قول خداوند تبارکوتعالی نقل میکنند:
«یَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی وَ عَظَمَتِی وَ کِبْرِیَائِی وَ نُورِی وَ عُلُوِّی وَ ارْتِفَاعِ مَکَانِی لَا یُؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَاهُ عَلَی هَوَایَ إِلَّا شَتَّتُّ عَلَیْهِ أَمْرَهُ وَ لَبَّسْتُ عَلَیْهِ دُنْیَاهُ وَ شَغَلْتُ قَلْبَهُ بِهَا وَ لَمْ أُؤْتِهِ مِنْهَا إِلَّا مَا قَدَّرْتُ لَهُ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی وَ عَظَمَتِی وَ نُورِی وَ عُلُوِّی وَ ارْتِفَاعِ مَکَانِی لَا یُؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَایَ عَلَی هَوَاهُ إِلَّا اسْتَحْفَظْتُهُ مَلَائِکَتِی وَ کَفَّلْتُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ رِزْقَهُ وَ کُنْتُ لَهُ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَةِ کُلِّ تَاجِرٍ وَ أَتَتْهُ الدُّنْیَا وَ هِیَ رَاغِمَةٌ» [۱]
خدای عزوجل میفرماید: سوگند بهعزّت و جلال خودم و بزرگی و کبریایم و نور و برتری مقامم که هیچ بندهای تمایل و دلخواه خود را بر دلخواه من مقدم ندارد، مگر اینکه کارش را پریشان میکنم و دنیایش را درهم و ویران میسازم، و دلش را به آن مشغول میکنم، و از دنیا به جز آنچه برایش مقدر کردهام، به او نمیدهم. و سوگند بهعزّت و جلال و بزرگی و نور و برتری و بلندی مقامم که هیچ بندهای نیست که دلخواه مرا بر خود مقدم ندارد، مگر آنکه فرشتگان من از او نگاهبانی کنند، و آسمانها و زمینها متکفّل رزق و روزی او میشوند. و در تجارت هر تاجری، پشتیبان و نگران او خواهم بود، و دنیا هم در حالی که او نمیخواهد، بهجانب او رو میکند.
این روایت از قدسّیات است و چندین تأکید دارد. نقل قول ولایت از نبوّت، نوعی تأکید است، چنان که روایت پیامبر اکرم «صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» از قول خداوند سبحان تأکید دیگری است. قسمهای خداوند در روایت نیز نشانۀ تأکید است. این قسمها شبیه قسمهای سورۀ شمس است. در آن سوره، ابتدا خداوند متعال، یازده سوگند یاد میکند، سپس میفرماید: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها، وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها» [۲].
در این روایت نیز خداوند سبحان به عزت و جلالش قسم خورده، به عظمتش قسم خورده، به ذات کبریایی و به جبروت خود قسم خورده، سپس فرموده است: اگر انسان تابع هوا و هوس باشد و هواهای نفسانی را بر متابعت از خدای تعالی ترجیح دهد، گرفتار چند بلا خواهد شد؛ بلای اوّل اینکه: «شَتَّتُّ عَلَیْهِ أَمْرَهُ»؛ یعنی کارهای او را آشفته و بی سر و سامان میکنم. چند بلای دیگر نیز در همین راستاست. چنانکه میفرماید: دنیای او را به هم میریزم و دلش را به آن مشغول میکنم و از دنیا به جز آنچه برایش مقدر کردهام، به او نمیدهم.
در واقع میفرماید: شخص هوسباز، مشمول قهر و غضب خداوند سبحان میشود و خداوند، کار او را پراکنده و آشفته میسازد، که این هم تأکید دیگری افزون بر تأکیدهای قبلی است. یعنی خداوند متعال با این همه تأکید میفرماید: کسی که اهل هوا و هوس است، دنیای او پر از گرۀ کور میشود و هر گرهای که باز میشود، گرۀ دیگری در زندگیاش بسته خواهد شد و بهطور کلی زندگی او روی برکت و گشایش را نخواهید دید.
قرآن کریم، در آیهای، زندگی ناخوش و همراه با سختی و تنگی را نتیجۀ غفلت از یاد خدا میداند. میفرماید: «مَنْ أَعْرَضَعَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَة ضَنْکاً» [۳]؛ هرکه از خدا و ذکر او رویگردان است، به عبارت دیگر، هرکس تابع خواهشهای نفسانی است و به خداوند توجه ندارد، دچار زندگی سختی خواهد شد که با دلهره، پریشانی و اضطراب خاطر، عجین است. حتی ممکن است ثروت، قدرت و امکانات دنیوی داشته باشد، امّا گرههای درهم پیچیدهای سراسر زندگی او را فرامیگیرد و توان گشودن گرهها را نخواهد یافت.
بعضی افراد واقعاً در مسائل زندگی سردرگم شده و به درد «چه کنم، چه کنم» مبتلا هستند. کار این افراد و مشکلات آنها به هیچ وجه، جمع نمیشود. گرههای آنها باز نمیشود، یا اگر باز شود، گرۀ محکم دیگری بسته خواهد شد. امّا اگر بهجای هوا و هوس، به معنویّات رو بیاورند و به فکر خدا و آخرت باشند، کارهای آنها جمع و جور میشود.
در روایت دیگری از قول امام صادق «سلاماللهعلیه» آمده است: «مَنْ أَصْبَحَ وَ أَمْسَی وَ الدُّنْیَا أَکْبَرُ هَمِّهِ جَعَلَ اللَّهُ تَعَالَی الْفَقْرَ بَیْنَ عَیْنَیْهِ وَ شَتَّتَ أَمْرَهُ وَ لَمْ یَنَلْ مِنَ الدُّنْیَا إِلَّا مَا قَسَمَ اللَّهُ لَهُ وَ مَنْ أَصْبَحَ وَ أَمْسَی وَ الْآخِرَةُ أَکْبَرُ هَمِّهِ جَعَلَ اللَّهُ الْغِنَی فِی قَلْبِهِ وَ جَمَعَ لَهُ أَمْرَهُ» [۴]
یعنی اگر همّ و غمّ کسی، شبانهروز فقط دنیا باشد، به فقر و فلاکت مبتلا شده، زندگیاش بیسر و سامان و مثل کلاف سردرگم خواهد شد. در مقابل، آنکه همّت اصلیاش در شبانهروز، آخرت باشد، خداوند متعال به وی غنای قلبی میبخشد و کارهایش را اصلاح میکند.
به هر حال، کسی که تابع هوا و هوس و طالب دنیا باشد و تمایلات نفسانی را بر امور معنوی ترجیح دهد، کارهای زندگیاش پراکنده است و جمع نخواهد شد. چنین شخصی به همان تمایلات و اهداف دنیوی و آمال و آرزوهایش نیز نمیرسد، در حالی که عمر خود را بیهوده برای دویدن به دنبال آن تمایلات نفسانی صرف میکند.
بی جهت نیست که پیامبر اکرم «صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم»، نفس انسان را دشمنترینِ دشمنان او میدانند: «أَعْدَی عَدُوِّکَ نَفْسُکَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیْکَ» [۵].
امام صادق «سلاماللهعلیه» نیز فرمودند: از هواهای نفسانی خود بترسید و بر حذر باشید، همانطور که از دشمنان خویش حذر میکنید، زیرا دشمنیِ هیچ دشمنی برای مردم، بیشتر از هواهای نفسانی آنها نیست. البته امام «سلاماللهعلیه» دشمنی و خسارت بیهودهگویی و محصول بی فایدۀ زبان را نیز به همان اندازه میدانند: «احْذَرُوا أَهْوَاءَکُمْ کَمَا تَحْذَرُونَ أَعْدَاءَکُمْ فَلَیْسَ شَیْءٌ أَعْدَی لِلرِّجَالِ مِنِ اتِّبَاعِ أَهْوَائِهِمْ وَ حَصَائِدِ أَلْسِنَتِهِمْ» [۶].
این دشمن، انسان را گرفتار میکند و سبب میشود زندگی گره بخورد و در هم بپیچد. در قدیم وقتی میخواستند کسی را نفرین کنند، به او میگفتند: الهی نان بدود و آب بدود و تو به دنبالش. عبارت «شَتَّتُّ عَلَیْهِ أَمْرَهُ» نیز معنای همین نفرین را دارد. گاهی خواهشها و تمایلها میدود و انسان به دنبال آن میدود و بالأخره هیچ کدام به هم نخواهند رسید. از امام کاظم «سلاماللهعلیه» روایت شده است که: «اتَّقِ الْمُرْتَقَی السَّهْلَ إِذَا کَانَ مُنْحَدَرُهُ وَعْراً» [۷]؛ بپرهیز از نردبانی که بالا رفتنش آسان و پائین آمدنش دشوار است.
توجه به نفس و هواهای نفسانی و نیز توغّل در دنیا و مادیّات، انسان را به جایگاه پستی میکشاند که در آن به همّوغم تمام نشدنی و آمال و آرزوهای بیجا و دست نیافتنی، دچار میگردد.
پیامبر اکرم «صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» در حدیثی میفرمایند: «مَنْ أَصْبَحَ وَ الدُّنْیَا أَکْبَرُ هَمِّهِ فَلَیْسَ مِنَ اللَّهِ فِی شَیْءٍ وَ أَلْزَمَ قَلْبَهُ أَرْبَعَ خِصَالٍ هَمّاً لَا یَنْقَطِعُ عَنْهُ أَبَداً وَ شُغُلًا لَا یَنْفَرِجُ مِنْهُ أَبَداً وَ فَقْراً لَا یَبْلُغُ غِنَاهُ أَبَداً وَ أَمَلًا لَا یَبْلُغُ مُنْتَهَاهُ أَبَدا» [۸]
کسی که شبانه روز به فکر دنیا باشد، خدا به او اعتنا ندارد و به چهار بلا مبتلا میگردد که یکی از آنها آرزوهای دست نیافتنی است که تمامی هم ندارد.
امیرالمؤمنین «سلاماللهعلیه» میفرمایند: «إِنَّمَا أَخَافُ عَلَیْکُمُ اثْنَتَیْنِ اتِّبَاعَ الْهَوَی وَ طُولَ الْأَمَلِ أَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَی فَإِنَّهُ یَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ أَمَّا طُولُ الْأَمَلِ فَیُنْسِی الْآخِرَةَ» [۹]؛ من از دو چیز دربارۀ شما خیلی خوف دارم؛ یکی پیروی از هوا و هوس و دیگری، آمال و آرزوهای بیجا و دست نیافتنی است. بعد میفرمایند: پیروی از هوا و هوس، باعث میشود انسان مقابل حق بایستد و آرزوی طولانی، آخرت را از یادش میبرد.
کسی که هواهای نفسانی را بر خواست خدا ترجیح دهد، یعنی کسی که بگوید: دلم میخواهد چنین کنم و از دستورات الهی غفلت ورزد، شبانهروز مثل کرم ابریشم در هوسها و در آرزوهای بیجا میغلتد و به دور خود میتند تا جانش گرفته شود. خدا نکند بندهای مشمول قهر و غضب خدا شود و خداوند سبحان اراده نماید که امورش اصلاح نگردد، چنین کسی یک عمر مثل همان کرم ابریشم به دور خود میتند تا بمیرد.
کسی که به هوا و هوس اهمیّت میدهد، نظیر آن چوپانی است که یک کوزۀ روغن بالای سرش گذاشته بود. هوس و آرزو، وجودش را فرا گرفت. باخود گفت: فردا این کوزۀ روغن را میفروشم و با پول آن گوسفند میخرم. کمکم گوسفند میزاید و پس از مدتی صاحب چند گوسفند میشوم و بعد گلّهدار خواهم شد، سپس همسر و خانه پیدا میکنم و تشریفاتی فراهم میکنم. در آن موقع، نوکری خواهم داشت و اگر آن نوکر از اوامر من تمرّد کرد، با چوب بر سر او میکوبم. همانطور که در آن آمال و آرزوهایش غرق بود، چوبی که در دست داشت را بلند کرد که مثلاً بر سر نوکر بزند، چوب به کوزۀ روغن خورد و افتاد و شکست و روغنها بر زمین ریخت. یعنی آرزوها و هوسهای چوپان نقش بر زمین شد.
وقتی انسان خدا را در زندگی نداشته باشد، هوا و هوس، جای خدا را در دل او اشغال میکند، افکار بیهوده، سراسر وجودش را میگیرد و راه رهایی از آن نمییابد. اگر هوا و هوس، هیچ مصیبتی به جز همین که میفرمایند: «شَتَّتُّ عَلَیْهِ أَمْرَهُ» در پی نداشت، بس بود که انسان مراقب باشد هوسی نشود.
همانطور که بیان شد، پیامبر اکرم «صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» میفرمایند: «مَنْ أَصْبَحَ وَ الدُّنْیَا أَکْبَرُ هَمِّهِ فَلَیْسَ مِنَ اللَّهِ فِی شَیْءٍ» [۱۰]؛ یعنی کسی که تمام همتّش دنیا باشد، خدا دیگر اعتنایی به او ندارد. بیاعتنایی خداوند به بنده، همان «شَتَّتُّ عَلَیْهِ أَمْرَهُ» است. زیرا وقتی خداوند اعتنا به کسی نداشته باشد، خودبهخود کارهایش پراکنده و آشفته میگردد و امورش اصلاح نخواهد شد. توفیق از چنین کسی سلب میشود، دست عنایت خداوند سبحان از روی سرش برداشته میشود و همین مقدار برای بدبختی او کافی است. به جای توفیق، خذلان دارد و به جای پیشرفت معنوی، دچار سقوط میشود، به جای اینکه خدا در زندگیش حکمفرما باشد و نور خدا را به نظاره بنشیند، هوا و هوس بر وی غالب میگردد.
چشم و گوش و زبان چنین شخصی تابع دلش و دلش پر از آمال و آرزو و هوسهای بیهوده است. نه تنها خدا را ندارد، بلکه مظهر قهر خداست و بدبختی روی بدبختی او میآید. امام صادق «سلاماللهعلیه» فرمودند: «لَا تَدَعِ النَّفْسَ وَ هَوَاهَا، فَإِنَّ هَوَاهَا فِی رَدَاهَا وَ تَرْکُ النَّفْسِ وَ مَا تَهْوَی أَذَاهَا وَ کَفُّ النَّفْسِ عَمَّا تَهْوَی دَوَاهَا» [۱۱]؛ نفس سرکش را به میل و خواهش خود رها نکن، زیرا که نابودیش در تمایل آن است. رها سازی نفس به آنچه میخواهد، برای آن درد، و جلوگیری آن، از آنچه میخواهد، درمان آن است.
افرادی که دچار دوستیها و عشقهای هوسی میشوند، که البته عشق نیست، نوعی نادانی و سفاهت است، شبانهروز در فکر رسیدن به هوا و هوس خود هستند و آرزوهای دست نیافتنی در سر خویش میپرورانند و به هیچجا هم نمیرسند.
اگر از وقت و فکر خویش در جایگاه مناسب استفاده کنند، میتوانند با تحصیلات عالی، برای جامعه افرادی مفید و مؤثر باشند، میتوانند متخصّص شوند و باعث آبرو و افتخار برای پدر و مادر خود گردند، امّا تمام فکر و نیروی خود را صرف رسیدن به دوست ناباب میکنند و در نهایت به نتیجۀ مطلوب نیز نخواهند دست یافت.
قرآن کریم یکی از حسرتهای انسان در قیامت را دوستی او با افراد گمراه و صرف وقت برای آنها برمیشمرد: «یا وَیْلَتی لَیْتَنی لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلیلاً، لَقَدْ أَضَلَّنی عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَنی وَ کانَ الشَّیْطانُ لِلْإِنْسانِ خَذُولاً» [۱۲].
دوستِ بد، مثل شیطان است؛ انسان را منحرف میکند و هرچه دوستی او عمیقتر گردد، تأثیر انحرافش نیز بیشتر خواهد بود. افرادی که با هوا و هوس، بهدنبال دوست ناشایست و منحرف میروند، در قیامت با پشیمانی میگویند: وای بر من! کاش با فلانی دوستی و همنشینی نداشتم که این مجالست، مرا گمراه کرد. اگر آن دوستی، با افراد نامحرم و جنس مخالف باشد که گناه آن مضاعف و وزر و وبالش هم بیشتر و خطرناکتر است.
اگر انسان عقل خود را به کار اندازد و فکرش را در جایگاه نیکو مستقر سازد، سقوط نمیکند و به هوا و هوس و عشقهای مجازی مبتلا نمیگردد.
امیرالمومنین «سلاماللهعلیه» فرمودند: جبرئیل امین بر حضرت آدم «سلاماللهعلیه» وارد شد و گفت: شما اختیار دارید یکی از سه چیز را انتخاب کنید و دوتای دیگر را رها کنید. حضرت آدم گفت: آن سه، چیست؟ جبرئیل گفت: عقل، حیا و دین. حضرت آدم «سلاماللهعلیه» گفت: من عقل را انتخاب میکنم. جبرئیل به دین و حیا گفت: بروید. آنها گفتند: ما ملازم عقل هستیم و به ما امر شده است که هرکجا عقل باشد، در کنار او بمانیم. [۱۳]یعنی اگر عقل انسان کار کند، از دین و حیا نیز برخوردار خواهد شد. چنانکه امیرالمومنین «سلاماللهعلیه» در حدیث دیگری میفرمایند: «أَعْقَلُ النَّاسِ أَحْیَاهُمْ» [۱۴] عاقلترین مردم، باحیاترین آنهاست.
اگر عقل انسان درست به کار نیفتد، اگر تعقّل و تفکّر در کار نباشد، انسان تابع هوا و هوس میشود. در این صورت، خودش، اطرافیان و حتی جامعه را به فساد و تباهی میکشاند. امّا اگر به جای هوا و هوس، خداوند متعال بر دلش حکمفرما گردد، سعادت و رستگاری او حتمی است، دنیایش هم آباد میشود.
در انتهای روایت این جلسه، خداوند متعال میفرماید: لَا یُؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَایَ عَلَی هَوَاهُ إِلَّا اسْتَحْفَظْتُهُ مَلَائِکَتِی وَ کَفَّلْتُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ رِزْقَهُ وَ کُنْتُ لَهُ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَةِ کُلِّ تَاجِرٍ وَ أَتَتْهُ الدُّنْیَا وَ هِیَ رَاغِمَةٌ» [۱۵]؛ پس از چندین قسم، فرموده است که هرکس خواست خداوند را بر تمایلات نفسانی ترجیح دهد، آسمانها و زمینها متکفّل رزق و روزی او میشوند؛ درحالی که او دنیا را نمیطلبد، دنیا به او رو میکند و در تجارت هر تاجری، سهمی خواهد داشت.
علامۀ مجلسی «رحمتاللهعلیه» در معنای عبارت: «وَ کُنْتُ لَهُ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَةِ کُلِّ تَاجِرٍ» چند وجه ذکر کرده و یکی از آن وجوه این است که خداوند تعالی میفرماید: دل تاجران را مسخّر او میکنم، یعنی به دلشان میاندازم که سهمی از بهرۀ تجارت خود، به وی بدهند. [۱۶]
بهتر از آن را قرآن کریم چنین فرموده است: «وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِب» [۱۷]؛ یعنی کسی که تقوا داشته باشد، کسی که دستورات و تمایلات الهی را بر خواهشهای نفسش ترجیح دهد، خداوند تعالی از راه بیگمان، یعنی از راهی که خودش خیال نمی کند، به او روزی میرساند.
بهیقین، آنچه خدا برای انسان تعیین کند، برتر و ارزشمندتر از چیزی است که خود انسان دنبال میکند. رزق و روزی از راه بیگمان، همان است که خداوند متعال برای بندگان میفرستد.
طبق روایتی از امیرالمؤمنین «سلاماللهعلیه» اهدافی که انسان در تحقّق آن امیدی ندارد، یعنی با محاسبات بشری، دور از ذهن و دور از انتظار است، اگر خدا بخواهد، بهتر محقّق خواهد شد. ایشان میفرمایند: «کُنْ لِمَا لَا تَرْجُو أَرْجَی مِنْکَ لِمَا تَرْجُو»؛ در آنچه ناامیدی، امیدوارتر از آن چیزی باش که بدان امید بستهای! سپس مثال میزنند و میفرمایند: موسی «سلاماللهعلیه» رفت تا آتش و روشنایی برای خاندانش بیاورد، خداوند با او سخن گفت و «نبیّ مرسل» شد و برگشت؛ ملکۀ سبا به درگاه سلیمان نبی رفت و ایمان آورد؛ جادوگران فرعون رفتند تا نزد او عزیز شوند، مؤمن برگشتند. [۱۸]
پی نوشت ها:
[۱]. الکافی، ج ۲، ص ۳۳۵.
[۲]. شمس، ۹ و ۱۰: «که هر کس آن را پاک گردانید، قطعاً رستگار شد، و هر که آلودهاش ساخت، قطعاً درباخت.»
[۳]. طه، ۱۲۴: «هر کس از یاد من روی گردان شود، زندگی (سخت و) تنگی خواهد داشت.»
[۴]. الکافی، ج ۲، ص ۳۱۹.
[۵] . مجموعه ورام، ج۱، ص۵۹.
[۶]. الکافی، ج۲، ص۳۳۵.
[۷]. الکافی، ج۲، ص۳۳۶.
[۸]. مجموعۀ ورام، ج ۱، ص ۱۳۰.
[۹]. الکافی، ج۲، ص۳۳۶.
[۱۰]. مجموعۀ ورام، ج ۱، ص ۱۳۰.
[۱۱]. الکافی، ج۲، ص۳۳۶.
[۱۲]. فرقان، ۲۸و۲۹: «ای وای، کاش فلانی را دوست [خود] نگرفته بودم. او [بود که] مرا به گمراهی کشانید پس از آنکه قرآن به من رسیده بود. و شیطان همواره فروگذارندۀ انسان است.»
[۱۳]. الکافی، ج ۱، ص ۱۰
[۱۴]. غرر الحکم و درر الکلم، ص ۲۵۶.
[۱۵]. الکافی، ج ۲، ص ۳۳۵.
[۱۶]. مرآة العقول، ج۱۰، ص۳۱۵.
.[۱۷] طلاق، ۳- ۲: «و کسی که از خدا پروا کند برای او راه خروجی (از مشکلات) قرار میدهد، و او را از راهی که گمان نمیبرد روزی میدهد.»
[۱۸]. الکافی، ج۵، ص۸۳.